همه مجموعه ها - فرهنگ و ادب
گنجاندن لحن‌های مختلف در یک مجموعه، دغدغه نویسنده کتاب «سر سبیل‌هایت را نجو» است+فایل صوتی
تاریخ انتشار : 96/03/29 ساعت 15:44

در نشست نقد و بررسی مجموعه داستان «سر سبیل‌هایت را نجو» گنجاندن لحن‌های مختلف در یک مجموعه دغدغه نویسنده این مجموعه داستان عنوان شد.

به گزارش خبرنگار رویداد فرهنگی، نشست نقد و بررسی مجموعه داستان «سر سبیل‌هایت را نجو» نوشته فرحناز علیزاده روز یکشنبه بیست و هشتم خردادماه در کتابخانه عمومی پیروزی برگزار شد.

فرحناز علیزاده نویسنده کتاب «سر سبیل‌هایت را نجو» در این نشست بیان کرد: غیر از نوشتن، به تدریس هم مشغول هستم و یکی از دغدغه‌های همیشگی من گنجاندن لحن‌های مختلف در یک مجموعه بوده است تا آن را بعنوان کتاب مرجع بتوانیم به دیگران معرفی کنیم.

وی ادامه داد: هنگام تحصیل همواره به ما اعلام می‌کردند که یک نویسنده زن بهتر است که از راوی مرد استفاده نکند و با دیدگاه زنانه خود بنویسد در حالیکه من این موضوع را قبول نداشتم و به نظرم یک نویسنده خوب بایستی خود را در جایگاه‌های مختلف (زن، مرد، کودک و غیره) قرار دهد.

علیزاده با بیان اینکه در این مجموعه برای گنجاندن لحن‌های مختلف تلاش شده است، اظهار داشت: در این مجموعه از راویان مرد استفاده کردم که البته این راوی مرد تنها یک مرد لمپن نیست که معمولا دیگران وقتی می‌خواهند از مرد بنویسند آن را لمپن می‌کنند، درواقع از راویان متعدد مرد و زن در سنین و تحصیلات مختلف برای این مجموعه استفاده شده و سعی کردم حتی خود را جای فردی ابله یا عقب مانده ذهنی گذارم و دنیا را از دید آن هم ببینم و از زبانش روایت داشته باشم.

نویسنده کتاب «سر سبیل‌هایت را نجو» دغدغه خود را از جمع کردن این مجموعه، بیرون آوردن لحن‌های متفاوت از دل 30 تا 35 داستان (یک مجموعه داستان) در یک مجموعه دانست تا در هنگام تدریس بتواند نمونه‌هایی افراد مختلف مانند فردی ابله یا غیره را با ارجاع به این کتاب معرفی کند.

وی با بیان اینکه از دل 35 داستان حدود 13 یا 14 داستان بیرون آمد و چاپ شد، عنوان کرد: نام کتاب «سر سبیل‌هایت را نجو» نبود اما ناشر به همراه تصویر روی جلد این نام را انتخاب کرد و خوشبختانه قسمت اعظم آن از زمان چاپ (بهار 96) تاکنون به فروش رسیده است و حدود 150 نسخه دیگری باقیمانده که اگر این تعداد هم به فروش رسند به چاپ دوم خواهیم رسید.

علیزاده در ادامه صحبت‌های خود به قرائت بخش‌هایی از این کتاب پرداخت.

 

جلسات نقد و بررسی از برگزاری دوره‌های داستان‌نویسی موثرتر است

احمد شاکری، نویسنده و منتقد با بیان اینکه در جلسات نقد در شهر تهران کمتر جلسه‌ای است که با شور و استقبال مخاطبان برگزار شود و نوعا جلسات کم‌رونقی است که با مخاطبان اندک برگزار می‌شود، از تمامی حاضران و سخنران که در ماه رمضان در این جلسه شرکت کردند، قدردانی کرد و ادامه داد: در کشور ما بیش از آنکه دوره‌های داستان‌نویسی برای داستان‌نویس و منتقد شدن مناسب باشد، برای برگزاری چنین جلساتی موثر است.

وی اظهار داشت: دانشگاه‌ها و آموزش‌های آکادمیک در کشور هیچگاه و طی هیچ دوره‌ای زاینده نویسند نبودند همانند نقد که چندان به‌روز و کارآمد نیستند لذا خروجی‌ها و اهداف متعددی در این جلسات پربار وجود دارد که حتی متولیان و دبیران این جلسات باید به آن توجه و با برنامه‌ریزی سیر مطالعاتی را تنظیم کنند.

شاکری عنوان کرد: پیشنهاد می‌کنم نقدهای این جلسات رویکرد محور باشند، هدف مشخصی را دنبال کنند، همچنین در انتخاب کتاب مورد نقد و منتقدان برای آن هر کتاب و منتقدی را انتخاب نکنید، از هیچکس، هرحرفی را به راحتی و بدون نقد نپذیرید و به روی مبانی فکر کنید.

 

موقعیت‌های متعدد طلاق و قتل در این کتاب تکرار شده است

شاکری با بیان اینکه برای یک منتقد حتی یک کتاب ضعیف هم می‌تواند اهداف بالایی را داشته باشد، اهمیت رویکرد و نحوه مواجه ما با کتاب را در درجه دوم انتخاب اعلام کرد، گفت: پیشنهاد می‌کنم که برای نقد، مجموعه داستان را انتخاب نکنید چون یک جلسه کفاف نقد داستان‌های زیاد را نمی‌دهد لذا برای نقد چنین مجموعه‌هایی بهتر است یک یا دو داستان را انتخاب کنید و در جلسه روی آنها متمرکز شویم در غیراینصورت گفته‌های مهمان بیشتر ناظر بر کلیات خواهد بود.

این منتقد با تاکید بر مشارکت در نقد این کتاب عنوان کرد: به لحاظ تم و زمینه، موقعیت‌های متعددی مانند طلاق و قتل‌های فجیع و خونسردانه در کار تکرار شده است؛ یعنی از پیرزن گرفته تا همسر جانباز، راحت به دلایل عشق یا نفرت چنین کاری را مرتکب می‌شوند، همچنین عشق مرد و زن همسردار به همسرداری دیگر، بدبختی و شوربختی (سرنوشت شخصیت‌ها در تمامی داستان‌ها غیر از یک داستان با تم سیاسی اینگونه است)، بی‌سرانجامی زندگی، روایت‌های اعتراف‌گونه و غیره در این مجموعه داستان متعدد تکرار شده است.

شاکری با اشاره به نکات ساختاری کتاب عنوان کرد: نوعا داستان‌ها با زاویه دید اول شخص و بعضی با تک‌گویی روایت می‌شود که البته این موضوع متناسب با ساختار اعتراف‌گونه است، همچنین فلاش‌بک‌های متعدد (فلاش‌بک یک محمل و قائده می‌خواهد و در روایت‌شناسی این موضوع خلاف قائده است) دارد.

به گفته وی، درکشور ما افرادی که هم در نقد و هم در نویسندگی توانا و سرآمد باشند، کم هستنند چون معمولا منتقد درون، منتقدان فعال است که مانع از خلاقیت او می‌شود لذا جنبه نقد علیزاده قوی‌تر از نوشتنش است.

 

داستان‌های کتاب درعین پایان باز اما بسته هم هستند

در انتهای این نشست حاضرانی که کتاب مجموعه داستان «سر سبیل‌هایت را نجو» را مطالعه کرده بودند سوالاتی را از قبیل تذکر برخی اشتباهات تایپی، ذکر نکات مثبت کتاب از سوی منتقد، انتخاب اسمی بهتر برای مجموعه وغیره از نویسنده و منتقد کتاب پرسیدند.

فرحناز علیزاده برای انتخاب اسمی بهتر برای کتاب عنوان کرد: این مسئله را باید با ناشر درمیان گذارید چرا که من دو اسم را به آنها پیشنهاد دادم که یکی از آنها با نام کتابی تازه برای چاپ تداخل داشت لذا ناشر خود نام کتاب را برگزید و من هم به دلیل آنکه درحال نوشتن رمان بودم این مسئله را پذیرفتم.

علیزاده همچنین در پاسخ به پرسش یکی از حاضران مبنی بر استفاده از واژه‌های عامیانه فراوان در کتاب گفت: همه آدم‌ها یکجور صحبت نمی‌کنند و طبیعتا افراد مختلف لحن‌هایی متفاوت دارند لذا باید ببینید کسی که بعنوان مثال از واژه «قزمیت» استفاه می‌کند چه شخصیت و ویژگی دارد و آیا تحصیل کرده است یا خیر.

علیزاده ریتم انتخابی از سوی شاکری را برای روند این جلسه خوب ندانست و اظهار داشت: ما باید شنونده صداهای مخالف خود باشیم و از این بابت خوشحال هستم که نگاه شاکری را نسبت به این مسئله داشتم.

وی با توجه به کار ساختارگرایی خود ادامه داد: شاید در وهله اول فکر کنید که داستان‌ها دارای پایان ناتمام است اما با دنبال کردن نشانه‌ها متوجه می‌شوید که تمام داستان‌ها درعین حال که پایان بازی دارند به نوعی بسته هم هستند، همچنین به لحاظ روایتی بسیاری از کسانی که داستان‌های من را خوانده‌اند آنها را برای ساخت فیلم مناسب دانستند.



نظرات کاربران

ارسال