فرهنگ و ادب - معرفی کتاب
معرفی کتاب درد بی خویشتنی + فایل صوتی
تاریخ انتشار : 96/06/28 ساعت 19:37

کتاب درد بی خویشتنی نوشته نجف دریابندری توسط نشر نو راهی بازار نشر شد.

رویداد فرهنگی - مفهوم بی‌خویشتنی یا به تعبیر دیگران، از خود بیگانگی به صورتی که معمولا با آن روبرو می‌شویم عنوانی است کلی برای بسیاری از دردهای فردی و اجتماعی انسان، اگر نگوییم برای همۀ این دردها، و به دلیل همین کلیت مفهومی است بسیار مبهم. اگر مشکل انسان به طور کلی از خودبیگانگی او باشد حل این مشکل درگرو رفع از خودبیگانگی است؛ اما این که از خود بیگانگی چیست و چرا پیش آمده و چه کارهایی در زندگی عملی انسان به رفع آن منجر می‌شود، مستلزم شکافتن این مفهوم و تعبیر آن بر حسب مفاهیم عملی است. این کاری است که نویسنده کوشیده است در این کتاب صورت دهد، و نتیجه کوشش، به گمانی تعبیر منجزتری است از مفهوم از خودبیگانگی زیر عنوان «بی‌خویشتنی».

مفهوم alienation که در زبان فارسی اغلبا به «ازخودبیگانگی» و گاه به «بی‌خویشتنی» یا «ناخویشتنی» و نیز به انواع عبارات دیگر ترجمه شده است، در فلسفه غرب سابقۀ مفصلی دارد. ریشۀ این اصطلاح فرانسوی و انگلیسی در کلمه لاتینی alius (دیگر) است. پسوند en در زبان لاتینی صفت‌ساز است. بنابراین alien به معنای منسوب به دیگر یا «دیگری» است – اگر یای آخر این کلمه را علامت نسبت در نظر بگیریم، مانند یای آخر کلمۀ «خودی» به معنای منسوب به خود – از صفت alien (دیگری) فعل alienare ساخته شده است، به معنای «دیگری کردن» یا «از آن شخص دیگر کردن»، یا به عبارت جاری‌تر «انتقال به غیر». کلمه «الیناسیون» اسم فعلی است به همین معنی – مورد استعمال اصلی آن مناسبات حقوقی است – به معنای سلب یا فک حقی از یک شخص و انتقال آن به شخص دیگر، چنان که در هر معامله‌ای روی می‌دهد.

 

بخشی از متن کتاب

از ابراهیم تا کانت، روح قانون انسان را به مناسبت ارتکاب جرم – یعنی تخطی از قانون – محکوم و مجازات کرده است. این مجازات، چه از جانب انسان باشد و چه از جانب خدا، عادلانه است؛ زیرا انسان با پذیرفتن قانون حق اعتراض را از خود سلب کرده است. اما مجازات، اصل جرم یا ماده فساد را از میان نمی‌برد. شمول قانون بر رفتار انسان – یعنی، به نظر هگل، همان موضوعیت یا تشریعی بودن دین بهود و اخلاق کانت – به این معنی است که انسان اصولا مجرم است. مجازات قانونی مجرم را پاک و طاهر نمی‌سازد. داوری قانون یعنی داوری بر حسب معیاری که از زندگی تجرید شده و در مقابل آن قرار گرفته است، و لازم می‌آورد که افراد جامعه به دو گروه تقسیم شوند: کسانی که داوری می‌کنند، و کسانی که مورد داوری قرار می‌گیرند. تحمل مجازات به معنای آشتی با قانون نیست. قانون ممکن است «باطنی» یا «درونی» بشود؛ یعنی وجدان انسان انتقال یابد و به صورت عذاب وجدان انسان را مجازات کند. ولی این عذاب ناشی از همان آگاهی ناخوش و بریدگی دردناکی است که بر اثر موضوعیت دین و اخلاق در نهاد انسان – یعنی در واقع قوم یهود– پدید می‌آید. شکست دعوت عیسوی به معنای غلبۀ آگاهی ناخوش و تداوم عذاب وجدان است.



نظرات کاربران

ارسال