فرهنگ و ادب - معرفی کتاب
معرفی کتاب «استدلال‌های اخلاقی در اثبات وجود خدا»+فایل صوتی
تاریخ انتشار : 96/07/10 ساعت 14:46

کتاب «دانشنامه فلسفی استنفورد، استدلال‌های اخلاقی در اثبات وجود خدا» نوشته استیون اِونز و ترجمه امیرحسین خداپرست توسط انتشارات ققنوس منتشر شد.

به گزارش رویداد فرهنگی، استدلال‌های اخلاقی در اثبات وجود خدا دسته‌ای متنوع از استدلال‌ها را تشکیل می‌دهد که بر مبنای ویژگی‌ای از اخلاق یا زندگی اخلاقی بر وجود خدا دلیل می‌آورند، خدایی که (در این استدلال‌ها) معمولا او را خالقِ اخلاقاً خوبِ عالَم می‌دانند. استدلال‌های اخلاقی هم مهم‌اند هم جالب. این استدلال‌ها جالب‌اند، زیرا ارزیابی صحت آنها، در عمل، نیازمند توجه به هر موضوع فلسفی مهمی است که به فرااخلاق مربوط می‌شود. اهمیت این استدلال‌ها نیز به دلیل برجستگی‌شان در استدلال‌های مدافعه‌گرانه عامه‌پسند در تایید باور دینی است. شاهدی براین امر را می‌توان در محبوبیت چشمگیر کتاب مسیحیت ناب اثر ک.س.لوییس (Lewis 1952) یافت که تقریبا به یقین، پرفروش‌ترین کتاب مدافعه‌گرانه در سده بیستم است و با استدلالی اخلاقی در اثبات وجود خدا آغاز می‌شود. بسیاری از افراد عادی دین را امری در نظر می‌آوردند که به شکلی، پایه یا مبنایی برای اخلاق فراهم می‌آورد.

 

قسمتی از متن کتاب

استدلال‌های اخلاقی نظری در اثبات وجود خدا و نظریه‌های امر الهی درباره الزام اخلاقی

روایتی ساده و قابل فهم از استدلال اخلاقی خداباورانه بر مماثلت قوانین انسانی دولت‌های ملی و قوانین اخلاقی اتکا دارد. کشورهای مستقل قوانینی وضع می‌کنند که برخی افعال را ممنوع یا الزامی می‌سازند. اگر من شهروند ایالت متحده باشم و بیش از مقداری اندک پول درآورم، ملزم به پر کردن اظهارنامه مالیاتی برای پرداخت سالانه مالیات بردرآمد هستم. به همین شکل، بنابر قوانین جاری در ایالت متحد، حق اعمال تبعیض سنی یا نژادی در استخدام را ندارم. بسیاری از افراد بر این باورند که قوانینی اخلاقی در کار است که افراد را به مانند قوانین سیاسی متعهد می‌سازد. اصلی اخلاقی مرا ملزم می‌سازد که به دیگران دروغ نگویم و به همین شکل، ملزم هستم به قولی که می‌دهم پای‌بند باشم. (هم قوانین حقوقی و قوانین اخلاقی را می‌توان واجد اعتبار فی بادی‌النظر دانست، به گونه‌ای که در برخی موقعیت‌ها شخصی باید قانون را نقض کند تا از قانون مهم‌تری تبعیت کند.)

ما می‌دانیم که قوانین انسانی چگونه به وجود می‌آیند. مجالس قانون‌گذاری (یا در برخی کشورها، فرمانروایان مطلقی) آنها را وضع می‌کنند که مرجعیت (یاحجیت) وضع قوانین را دارند. پس وجود قوانین اخلاقی را چگونه باید تبیین کرد؟ بسیاری این اعتقاد را معقول می‌شمارند که مبنای این قوانین نیز باید به همین شکل، مرجع اخلاقی مناسبی باشد و یگانه نامزد معقول برای این نقش خداوند است. برخی فیلسوفان استدلالی از این دست را «خام» شمرده و کنار گذاشته‌اند، احتمالا به این دلیل که قوت آن چنان آشکار است که هیچ آموزش فلسفی خاصی را برای فهم آن و درک گیرایی‌اش لازم نمی‌آورد. اما این واقعیت که می‌توان این استدلال را بدون مهارت فلسفی چندانی فهمید لزوما عیب نیست. اگر کسی فرض کند که خدایی وجود دارد و ان خدا از آدمیان می‌خواهد که او را بشناسند و با او ارتباط یابند، انتظار خواهد داشت که خدا واقعیت خود را به شیوه‌هایی بسیار آشکار به آدمیان بشناساند (بنگرید به 2010 Evans) هرچه باشد، منتقدان خداباوری، مانند ج.ل. شلنبرگ  (1993 Schellenberg) استدلال آورده اند که این مساله جدی است که واقعیت خدا، برای کسانی که دوست دارند به خدا باور داشته باشند آشکار نیست.  اگر آگاهی از الزام‌های اخلاقی، در واقع، آگاهی از اوامر خدا یا قوانین الهی باشد، آن‌گاه آن شخص عادی که از الزام‌های اخلاقی آگاهی دارد واجد نوعی آگاهی از خداست. البته ممکن است چنین شخصی از قوانین خدا آگاه باشد بی‌آنکه دریابد آنها قوانین خداوندند؛ ممکن است او از اوامر خدا آگاه باشد بی‌آن‌که آنها را ذیل این وصف دریابد. مدافع دین می‌تواند چنین شخصی را کسی ببیند که از پیش به واقع نوعی آگاهی از خداوند دارد، زیرا الزام اخلاقی صرفا مظهری از اراده خداست.  



نظرات کاربران

ارسال