همه مجموعه ها - فرهنگ و ادب
بازدید از ایتالیا و حسرت‌هایی از نوع چاپ و نشر برای مدیرعامل خانه کتاب+فایل صوتی
تاریخ انتشار : 96/04/23 ساعت 23:05

مدیرعامل خانه کتاب در برنامه «سفر به سرزمین واژه‌ها» رادیو فرهنگ درباره بازدید خود از کتابفروشی‌ها و چاپخانه‌های ایتالیا توضیح داد و ضعف اقتصادی کتابفروشی‌های ایران را در فقدان عرضه کتاب به جلد عنوان کرد.

به گزارش رویداد فرهنگی، برنامه «سفر به سرزمین واژه‌ها» از رادیو فرهنگ چهارشنبه 21 تیرماه به قسمت دوم خاطرات سفر کتابی مجید غلامی جلیسه (مدیرعامل خانه کتاب) به ایتالیا اختصاص پیدا کرد.

مجید غلامی جلیسه، نسخه پژوه و مدیر عامل خانه کتاب در این برنامه ادامه خاطره‌گویی خود را به شرح زیر بیان کرد:

سفر من به ایتالیا از میلان به سمت فلورانس ادامه پیدا کرد، اولین کتابفروشی که در فلورانس دیدم یک دکه بود که مجموعه‌ای از مجلات، روزنامه‌ها، کتاب و البته یکسری از کالاهای دیگر را به فروش می‌رساند، این کتابفروشی در کنار کلیسا و رستورانی بزرگ قرار داشت؛ مجله و عمدتا کتاب‌های توریستی برای معرفی شهر و دارای نقشه‌های شهر توسط این دکه (که در یکی از میدان‌های شهر قرار داشت) فروخته می‌شد.

فکر می‌کنم که این دکه تا حد قابل توجهی نیازهای اولیه توریست‌ها را در سبک کتاب‌های گردشگری برآورده می‌کرد اما من وقتی در نقش جهان اصفهان یا حافظیه و سعدیه شیراز می‌روم چنین دکه‌ای را نمی‌بینم، البته اخیرا سفری به نیشابور داشتم که در کنار آرامگاه عطار کتابفروشی بسیار کوچک وجود داشت که خیلی خوب آثارعطار و آثار معرفی شهر نیشابور را جمع کرده بود و عرضه می‌کرد، لذت بردم و این افسوس را خوردم که ای کاش ما در مکان‌های معروف گردشگری کشور خود چنین کتابفروشی‌های خوبی داشته باشیم.

 

90 درصد حجم کتابفروشی‌های ایتالیا کتاب است

بعد از استراحت کوتاهی که در میدان اسپریتو انجام دادم و برای بازدید از کلیساهای موجود در مسیر حرکت کردم به اولین کتابفروشی در این شهر برخوردم، کتابفروشی جینوتی آلپونتو با سه ویترین بسیار بزرگ و عریض که تمام آثار آن به زبان ایتالیایی بود و به ندرت می‌توانستید کتاب‌های به زبان انگلیسی در این کتابفروشی ببینید. یکی از ویژگی‌های جذاب این کتابفروشی، فروش اختصاصی کتاب بود یعنی خلاف تصوری که ما از برخی کتابفروشی‌ها داریم که لوازم غیرکتاب را هم به فروش می‌رسانند، 90 درصد از حجم فروش این کتابفروشی در شهر فلورانس کتاب بود البته در اکثر کتابفروشی‌های بزرگ این شهر به همین شکل بود.

یکی دیگر از جذابیت‌های این کتابفروشی ویترین بسیار بزرگ آن بود، به شکلی که می‌توانستید داخل کتابفروشی 40 تا 50 متری را به طور کامل مشاهده کنید. این ویترین با جذابیت خوبی چیده شده بود و این امکان را می‌داد که ما از بیرون از کتابفروشی بتوانیم کتاب‌های مختلف در معرض نمایش را ببینیم، شاید یکی از حسرت‌هایی که ما در خصوص بسیاری از کتابفروشی‌های ایران شاهد هستیم این است که ویترین آنها چهار متر و نهایتا 10 متر است اما این کتابفروشی حدود 20 متر ویترین داشت که ضمن امکان نمایش و عرضه، نمای زیبایی به خیابان داده بود و توجه هر گردشگری را برای بازدید جلب می‌کرد.

وجود عتیقه‌فروشی‌ها در کنار کلیساها اتفاق جالب دیگر در مسیر حرکت بود، فکر می‌کنم که تقریبا در بسیاری از کوچه‌ها و خیابان‌ها عتیقه‌فروشی‌ها را ببینید، کتاب‌های قدیمی یکی از ارکان ثابت این عتیقه‌فروشی‌ها است یعنی فکر می‌کنم انتظاری غیر از این هم نیست چون از کشور ایتالیا با سابقه 600 تا 700 ساله در حوزه چاپ و به نوعی مهد چاپ در دنیا و اروپا این توقع می‌رود که در عتیقه‌فروشی‌ها هم کتاب‌های قدیمی به فروش رسند.

 

مردم ما به نگهداری کتاب‌های قدیمی در منزل علاقه‌ای ندارند

اصطلاحی به نام اینکانابولا (گهواره) ی چاپ وجود دارد که کتاب‌های 50سال اول انتشار در هر کشور را گویند. کتاب‌های اینکانابولای چاپ در فلورانس در این عتیقه‌فروشی‌ها وجود نداشت یعنی وقتی بررسی می‌کردم غالبا کتاب‌هایی با قدمت نهایتا 200 تا 300 سال در آنها وجود دارد که در ایتالیا قطعا اینها خیلی قدیمی نیست اما آنقدر مهم هستند که هم بعنوان شی تزیینی و عتیقه خرید و فروش می‌شود و از آن طرف برای حفظش این هویت را یافته که چیزی بسیار ارزشمند است؛ متاسفانه ما درایران چنین چیزی را نداریم یعنی کتاب‌های قدیمی ما با قدمت 200 یا 300 ساله به سختی در کتابفروشی‌های دست دوم فروشی یافت می‌شوند و در عتیقه‌فروشی‌ها که تعدادشان هم کم است هرچند بخشی از کتاب‌های قدیمی ی وجود دارند اما کتاب‌های قدیمی چاپی خیلی نیست و اگر هم باشند مردم ما علاقمند به خرید و نگهداری این آثار در منازل خود نیستند.

به کرات دوستان متعددی به من مراجعه کردند که کتاب‌های قدیمی از پدربزرگانشان در گوشه‌ای از خانه مانده و نمی‌دانند که باید آن را چه‌کار کنند و به نوعی قصد فروش یا اهدای آنها را دارند؛ این درحالی است که در ایتالیا مردم با افتخار سعی می‌کنند این کتاب‌ها را در منازل خود نگهداری کنند و حتی اشاره می‌کنند که کتاب‌ها برای چندین نسل قبل و اجداد ما است وضمن مرمت و نگهداری قرار است بعد از آنها به فرزندانشان برسد.

فکر می‌کنم خیلی تاسف‌برانگیز بود که در این کتابفروشی‌ها می‌رفتم و می‌دیدم که هم بعنوان یک شی عتیقه و هم بعنوان یک شی موزه‌ای کتاب‌ها را دسته‌بندی کردند و علاقمندانی برای خرید آنها اقدام می‌کنند آن هم با قیمت‌های قابل توجه.

 

حفظ اصالت و قدیمی بودن صنعت چاپ در فلورانس

یکی دیگر از موارد جذاب در کوچه پس کوچه‌های شهر فلورانس وجود چند چاپخانه دستی قدیمی بود، چیزی که سال‌ها حسرت آن را در ایران می‌خورم؛ در ایتالیا موزه چاپ داریم اما از همه مهمتر این است که آن اصالت و ویژگی قدیمی بودن صنعت چاپ را حفظ کردند.

در یکی از چاپخانه‌ها دستی که وارد شدم دیدم که بخش قابل توجهی از کارت‌پستال‌های شهر فلورانس و ایتالیا کاملا با تکنیک چاپ دستی قدیمی منتشر می‌شود و کاملا هم صرفه اقتصادی داشت چون کار دستی و زینتی بود و با قیمت بالا به فروش می‌رسید بنابراین قیمت‌های قابل توجهی داشت بعنوان مثال یک نقشه‌ای از شهر فلورانس را وقتی قیمت کردم در حدود سه میلیون تومان به پول ایران می‌شد یعنی یک کار کاملا آنتیک به حساب می‌آمد در صورتی که در نگاه دور ما این کار ارزش آنچنانی ندارد اما مردم از اقصی نقاط دنیا به این شهر می‌آیند برای اینکه از این نوع کالاهای چاپی قدیمی خریداری و بعنوان شی قدیمی در منزل خود استفاده کنند.

وجود این کارگاه بسیار جذاب است و فکر می‌کنم جای آن در ایران خالی است چرا که ما سابقه دیرینه در صنعت چاپ داریم اما متاسفانه جای کارگاه چاپ دستی فعال که بتواند کارهای چاپی دستی را از نقشه‌های تهران و ایران و غیره و کارت‌پستال‌هایی که نوستالژی خوبی را برای ما و پدربزرگان  و مادربزرگان ما دارند منتشر کند، در ایران خالی است. با حسرت این کارگاه را نگاه می‌کردم، متاسفانه اجازه نداد که من از این کارگاه عکس بگیرم چون ایده آنها این بود که این اصالت و هویت برای آنها است و باید حفظ شود و اجازه نمی‌دهیم که شکل دستگاه و ایده کار به جای دیگری منتقل شود لذا یکی از حسرت‌های من این بود که نتوانستم از آن کارگاه عکسی داشته باشم.

 

کتابفروشی‌ها کتاب‌ها را به جلد می‌چینند

بعد گذر از کارگاه، چیزی که توجه من را به خود جلب کرد یک کتابفروشی تخصصی به نام «آی بی اس پلاس لیبراسیو»  بود، توقع من در شهر فلورانس واقعا یک کتابفروشی تخصصی برای فروش کتاب دانشگاهی و کتاب‌های فنی و مهندسی نبود چون فکر می‌کردم یک شهر کاملا توریستی است اما یک کتابفروشی بسیار شیک با قفسه‌ها و چینش جالب کتاب‌ها در این شهر بود؛ درواقع یکی از جذابیت‌های کتابفروشی‌های ایتالیا این بود که غالبا کتاب‌ها را در قفسه‌ها به جلد می‌چینند و سعی می‌کنند مشتریان و علاقمندان به کتاب وقتی وارد کتابفروشی می‌شوند عنوان کتاب که روی جلد بزرگتر نوشته شده است را ببینند و جذابیت‌های بصری جلد که کمک می‌کند کتاب بهتر شناخته و درک شود را به رخ می‌کشانند. اتفاقی که متاسفانه در کتابفروشی‌های ایران به ندرت رخ می‌دهد.

در کتابفروشی‌های ما ویترین‌ها ضعیف هستند گرافیست و طراح جلد ما اینقدر زحمت می‌کشند و طرح جلد زیبا می‌زنند که گاه با نگاه به برخی از جلدها می‌توانیم محتوای کتاب برداشت کنیم یا اینکه متوجه شویم کتاب چه نوع تیپی دارد اما وقتی کتاب‌ها به عطف چیده می‌شوند این اتفاق نمی‌افتد، لذا این ضعف در اقتصاد کتابفروشی‌های ما وجود دارد که با عدم عرضه کتاب به جلد تا حد زیادی خوانندگان را از خرید کتاب محروم می‌کند.

این اتفاق در ایتالیا نیفتاده و غالب کتابفروشی‌ها سعی کردند که کتاب‌هایشان را به جلد عرضه کنند به نظرم یکی از مواردی که در ایران باید بیش از پیش به آن توجه کنیم همین امر است.

در خیابان این شهر، کتابفروشی معروف دیگری بعنوان یکی از 140 شعبه کتابفروشی‌های زنجیره‌ای معروف کشور ایتالیا وجود داشت، یکی از ویژگی‌های این کتابفروشی زنجیره‌ای این است که در ایستگاه‌های راه‌آهن، اتوبوس، فرودگاه و بسیاری از نقاط  پرتردد و پرمخاطب فعالیت دارند، این کتابفروشی که در نوع خود بی‌نظیر است، تعداد بالای شعب این کتابفروشی نشان قدرت آن در صنعت کتاب ایتالیا است و به نوعی مافیای کتاب در ایتالیا محسوب می‌شود.

مقصد بعدی من در این سفر کتابخانه ملی معروف فلورانس با قدمتی بسیار قدیمی است که یک اثر کاملا عتیقه به نام شاهنامه فلورانس در آن قرار دارد و همه علاقمندان به کتاب و شاهنامه حتما نام آن را شنیده‌اند.



نظرات کاربران

ارسال