فرهنگ و ادب - مجله بخارا
خنده برای توفیق هدف نبود، وسیله بود+فایل صوتی
تاریخ انتشار : 95/12/17 ساعت 12:28

عصر دوشنبه، شانزدهم اسفندماه سال یکهزار و سیصد و نود و پنج، دویست و هشتاد و پنجمین شب از مجموعه نشست های مجلۀ بخارا  با همراهی کانون زبان فارسی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار،  دایره المعارف بزرگ اسلامی، گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار، هفته نامۀ کرگدن و انتشارات گاندی به شب «طنز» اختصاص یافت.

به گزارش رویداد فرهنگی، این نشست به مناسبت انتشار کتاب «تاریخ توفیق، سرگذشت طنز در مطبوعات ایران» اثر سید مسعود رضوی با حضور اساتید سخنران: دکتر مصطفی محقق داماد، دکتر نصرالله پورجوادی، دکتر حسین معصومی همدانی، سید مسعود رضوی، سید علی میرفتاح برگزار شد.

در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان حاضر در این نشست از دکتر محقق داماد دعوت کرد تا با سخنرانی خویش آغازگر جلسه باشد.

دکتر سید مصطفی محقق داماد در ابتدای سخنانش به خاطرات دوران دانشجویی خود و آشنایی با مجلۀ توفیق در آن زمان پرداخت و گفت:

“هفتاد و یک سال دارم و در جوانی ام مجله توفیق را درک کرده ام. به نظرم می رسد که طنز در جوامعی رشد می کند که نیاز به نوعی مقاومت در مقابل قدرت داشته باشد. طنز نقد قدرت به زبان دیگر است. بعد از نهضتی که علیه نظام شروع شد، بیشتر روزنامه های منتقد بسته شدند. و هیچکس حق صحبت نداشت. طلبه های مدرسۀ فیضیه دلشان به روزنامۀ توفیق خوش بود. به همدیگر که می رسیدند، می گفتند که دیدی روزنامه توفیق چه نقدی علیه فلان شخص کرده بود؟ چه طنزی نوشته بود! این روزنامه مایۀ دلخوشی بود که گویا با طنزی به نقد قدرت می پرداخت. دقیقا به خاطر دارم که وقتی عَلم نخست وزیر شد، در هنگام سخنرانی وعده داد که مجلس را که تعطیل شده بود باز کند. دوران فراوانی و ارزانی از راه می رسد و گرانی از بین می رود و وعده های همیشگی قدرتمندان. به یاد دارم آن شمارۀ روزنامه توفیق مصادف شده بود با محرم. پشت مجله توفیق یک عکسی چاپ شد که دسته سینه زنی است و وسط آن علم دارد زنجیر می زند. و نوحه ای طنز آمیز از زبان عَلم چاپ شده بود.

 

سپس دکتر نصرالله پورجوادی با توجه به تعریف ترکیب واژۀ «عقلای مجانین» و تحلیل این موضوع اظهار داشت:

“در نیمۀ دوم قرن چهارم هجری، یکی از مفسران و ادبای نیشابور به نام «ابوالقاسم حسن واعظ نیشابوری» کتاب تصنیف کرد به نام عقلای مجانین. موضوع این کتاب چنانکه از نام آن پیداست حالات و داستان های کسانی است که در تمدن اسلامی به «عاقلان دیوانه» مشهور بودند. این اشخاص که تقریبا در همۀ شهرهای قلمرو اسلامی چه در بیمارستان ها و چه در میان مردم زندگی می کردند، مردم عادی نبودند و رفتار و کردار و گفتارشان مطابق با عادات و رسوم جامعه نبود. آن ها دیوانه بودند اما دیوانگی ایشان دیوانگی معمولی نبود. رفتار و گفتارشان به ظاهر غیر عادی و دیوانه وار بود، اما در ورای این ظاهر، مردم بخصوص خردمندان خصوصیاتی را مشاهده می کردند که حاکی از حکمت و خردمندی بود و به همین دلیل آنان را به صفت عاقلی هم متّصف می کردند. و عاقل دیوانه می خواندند.

 در بخشی دیگر این نشست، از کتاب «تاریخ توفیق، سرگذشت طنز در مطبوعات ایران» اثر سید مسعود رضوی  با حضور کلاوس پترسون(رئیس دپارتمان ایران شناسی دانشگاه کپنهاک) و مرضیه سلیمانی(همسر مسعود رضوی) رونمایی شد.

سپس مسعود رضوی درمورد مسئله چاپ و نشر کتاب «تاریخ توفیق» گفت:   هنگام کار بر روی کتاب، نظر من نسبت به طنز تغییر کرد. یک قسمت از سخنان دکتر پورجوادی بسیار مهم است و آن این است که ما اصطلاحات کافی درباره طنز نداریم. اصطلاحات ما دقیق نیستند و می بایست در این زمینه کار کنیم. همان طور که منابع کافی هم در این باره نداریم. تمایز بین اصطلاحات مشخص نیست و بسیار لغزنده است. اما در زبان انگلیسی مشخص است که “satire”و”irony”دقیقا چه چیزی است. وقتی منابع و مراجع تولید و اشاعه طنز و مکاتب طنز وجود ندارد، طنز، شفاهی می شود و وقتی شفاهی شود، به سمت رکیکت و طنزهای قومیتی و جنسیتی می رود و بین مردم تفرقه می اندازد و به جای خنداندن،ب ه ضد خود تبدیل می شود

واپسین لحظات این نشست به مراسم امضای کتاب «تاریخ توفیق» با حضور نویسندۀ اثر مسعود رضوی و علاقه مندان اختصاص داشت. 



نظرات کاربران

ارسال