همه مجموعه ها - طنز فرهنگی
طنز/ در اعتراض به کارشکنی سفارت آلمان، شهرام نیا، یورگن را با خاک یکسان کرد!
تاریخ انتشار : 97/07/03 ساعت 17:51

نمایشگاه کتاب فرانکفورت مهرماه امسال در حالی برگزار میشود که سفارت آلمان از ارائه ویزا به تعداد زیادی از ناشران و خبرنگاران خودداری کرده است. 

رویداد فرهنگی - با توجه به عدم صدور ویزا برای ناشران و خبرنگاران، گفتگوی احتمالی مسعود شهرام نیا و یورگن باس رییس نمایشگاه فرانکفورت به این صورت می شود.

 

سلام. خسته نباشید، دفتر یورگن؟

بله بفرمایید.

میخواستم با یورگن صحبت کنم.

ببخشید . شما ؟

مسعودم، سلام جناب اوزیل، خوبید؟ من عاشقتونم.

اوزیل کیه دیگه، مسعودم، شهرام نیام.

ببخشید، فکر کردم مسعوت خودمونی، گوشی ، گوشی

سلام مسعودی، چطوری؟ چی شده دوباره یادی از ما کردی؟ تخفیف میخوای لابد؟

علیک سلام، یورگن جون، مارو گرفتی ها، قرار بود امسال کلی بهمون حال بدی، تخفیف بدی، بریم اسکی، این بود همه قول هات؟ همش وعده همش وعید.

چرا اینقدر عصبانی مسعودی، چی شده مگه؟

تازه میگی چی شده؟ به 15 تا ناشر و چند تا خبرنگار ویزا ندادید بیان، میخوای پشتک بزنم برات؟

ای بابا گفتم چی شده، اون بار گفتی هزینه هات بالاست، قیمت دلار هم که همینطوری داره میره بالا، گفتم یه کاری برات کرده باشم هزینه هات بیاد پایین.

یورگن، یه چی میگیا، آخه اینم شد کار، 

بشکنه این دست که نمک نداره، تقصیره منه که خواستم هزینه هات کم بشه، 

یورگن جون، قربون اون قد و بالات برم، الان من چی به اینا بگم، خودم پاشم بیام اونجا تو اون غرفه به اون گندگی گل کوچیک بزنیم؟

مسعودی حرفا میزنی ها، پارسال تو غرفه تون جا نبود، این منافقین که اومده بودن دم در خسته شدن، امسال گفتم هم هزینه هاتو کم کنم، هم اینا که میان، جا داشته باشن بیان تو غرفه بشینن، خودت ناراحت بودی که چرا اومدن جلوی غرفه تون، اصلا میخوای بگم بچه ها ویزای خودتم باطل کنن؟

یورگن تو .... ، به بچه ها میگم دیگه بهت ویزا ندن بیای ایران. عمرنم دیگه بهت زنگ نمیزنم.

خوب نزن 

الو، الو، یورگن، شوخی کردم، یورگن، یورگن، چطوری دلت اومد تلفن روی مسعودیت قطع کنی، یورگننننننننننننننننننن



نظرات کاربران

ارسال